گلشید خانوم فندوق مامان و باباگلشید خانوم فندوق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

گلشيد و مامان

بدون عنوان

1393/9/9 8:33
نویسنده : ماماني
600 بازدید
اشتراک گذاری

نميدونم چرا دست سرنوشت اتفاقايي رو رقم ميزنه كه باورش اينقدر سخته ديروز خبر خيلي خيلي بدي شنيدم و هر لحظه خدا رو شكر كردم با ديدن گلشيد در كنارم ديروز از لحظه اي كه از مهد بغلش كردم تا زمانيكه توي ماشين گذاشتمش فقط بوسيدمش و بوش كردم و خدا رو شكر كردم به خاطر وجودش

ديروز بردياي كوچيك بيگناه با مامان و باباش توي جاده رفسنجان تصادف كردن و متاسفانه بردياي عزيز و مامانش فوت كردن. بيچاره پدرش كه هنوز در اين مورد چيزي بهش نگفتن عمه برديا جون كه ميشه زنموي گلشيد دوقلو بارداره اونم توي ماه هشتم خيلي بهش فشار اومد و مجبور شد بره دكتر. خيلي سخته اميدوارم خدا براي هيچ كس اين روزها رو نياره آخرين عكسي كه از بردياي كوچولو ديدم  فروردين ماه بود اميدوارم خدا روحشون رو شاد كنه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

مامان ويانا
9 آذر 93 9:00
وای خدا چقدر خبر نارحت کننده ای بود طفلکی این فرشته کوچولو ولی اگر اتفاقی هم خدای ناکرده اگر بخواهد بیافتد همی طوری بهتر اگر پدر و مادر بردیا فوت می کردند و بردیای عزیز می ماند چقدر زندگی برایش سخت می شد یا اگر مادر یا پدر بردیا فوت می کردند باز بی پدری یا بی مادری خیلی سخت می شد . روحشان شاد
مامان ويانا
9 آذر 93 9:01
خدا به پدر بردیا صبر عنایت کند. الهی آمین
مامان مرسانا
9 آذر 93 14:19
تسلیت میگم عزیزم روحشون شاد ویادشون گرامی خدا یه همچین روزی رو برای هیچکس نیاره و به بازمانده هاشون صبر بده ایشالا خدا گلشید جون وهمه بچه ها رو حفظ کنه .
مامان راحله
9 آذر 93 15:43
واااااااااااااای چقدر وحشتناک خدا به خانواده ش صبر بده
مامان زهرا
10 آذر 93 18:41
فرشته
11 آذر 93 9:19
خدا بهشون صبر بده
مامان سوده و بابا امین
11 آذر 93 10:04
خدا نگهدار همه بچه ها باشه روحشون شاد
مریم(مامان ثنا جون)
11 آذر 93 13:21
خیلی ناراحت شدم خدا بهشون صبر بده... بیجاره بردیا کوچولو ولی خوش به حالش که با همدیگه رفتند... و بیچاره پدرش...
مریم(مامان ثنا جون)
11 آذر 93 13:22
راستی خاله جون بردیا جون وبلاگ نداشتند
عمه فروغ
12 آذر 93 19:07
تسلیت میگم.روحشون شاد باشه خدا به بازماندگانشون صبر بده
مامانی معین
18 آذر 93 8:46
وای اعصابم داغون شد . خدا بیامرزه هم این فرشته کوچولو رو هم مامانش . خدا صبر بده .