گلشید خانوم فندوق مامان و باباگلشید خانوم فندوق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

گلشيد و مامان

نا شكري...

1392/8/19 7:33
نویسنده : ماماني
530 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم ببخش كه توي اين جند روز مامان حسابي از حالت غافل موند و همش ازت دور بود شايد خدا داره تنبيهم ميكنه كه اين همه ناشكري كردم و هي گفتم چرا من اين همه ازت دورم  و يه عالمه چراهاي بيخود واسه خودم و خدا آوردم ناراحت  چند روز پيش يه درد عجيبي توي بازو و شونه سمت راستم احساس كردم كه واقعاً به خودم گفتم اين آخرين روز زندگيمه تا وقتي بابايي اومد اداره دنبالم مدام گريه كردم و هي بخودم ميگفتم خدا اگه بميرم تكليف  دخترم چي ميشه كي قراره مواظبش باشه . بالاخره با تشخيص دكتر اورژانس كه گفت گرفتگي عضله  است اومدم خونه اما مگه ميتونستم دستم رو تكون بدم بيچاره ماماني با ديدن قيافه داغون من  كه شمل بچه هايي شده بودم كه واسه اولين بار ليموترش خوردن   ابروحسابي ترسيد فكر كرد تصادف كردم  (تو اين قضيه سابقه دارمنیشخند  ) با مشورت با يه دكتر ديگه و عكس و از اين چيزا  معلوم شد آرتروز گرفتم گریه  الان چند روزه كه نتونستم حتي بغلت كنم كوچولوي مامان  همه كارات رو ماماني  انجام ميده منم كه چتر شدم اونجا چون اصلاً نميتونم دستم رو تكون بدم قربون اون دستاي كوچولوت برم كه وقتي دراز ميكشم نازم ميكني قلب  الان دارم پي ميبرم كه به خاطر لحظه  لحظه هاي سلامتي بايد خدا رو شكر كرد  چون وقتي چيزي رو از دست ميديم بيشتر قدرش رو ميدونيم

خدايا از اينكه بهم يه عالمه چيزاي خوب دادي ممنونم از اينكه آروزم رو برآورده كردي و بهترين فرشته دنيا رو بهم دادي ازت ممنونم  خدا جون دختر م اميدم نفسم  عشقم  ذره ذره وجودم  رو به خودت مي سپارم نگهدارش باش .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

مامان یاسمن و محمد پارسا
18 آبان 92 14:42
وای الاهی مامان خیلی ناراحت شدم ایشالاه که الان بهتر شدید




مرسي قربونت برم بهتر كه نشدم اين درد ول كن نيست حتي از انجام كوچيكترين كارهاي خودمم موندم


مامان ياسمين
18 آبان 92 17:28
سلام عزيزم، خدابدنده انشاءا... كه به زودي زود خوب خوب بشي و بتوني گلشيد جون رو بغل كني واقعا درك ميكنم. سلامتي نعمت بزرگيه كه خدا بهمون داده ولي قدرشو نميدونيم منم كه سرما خورده بودم دقيقا به همين نتيجه رسيدم. خوب ميشي عزيزم


مامان سبا ازمشهد
19 آبان 92 0:55
سلام.انشاالله زود خوب میشی غصه نخور.من وقتی سبا نه ماهش بود اینجور شدم البته بعضی وقتها درد داشتم.بعد چندماه خوب شدم.واسه مادرها این اتفاقهامیافته
مامان اهورا(نرگس)
19 آبان 92 1:58
وای گلم...نگرانت شدم!!!!!!
الآن حالت چطوره؟؟؟!!!


خدا رو شكر بهترم اما هنوز نميتونم كاري انجام بدم و گردنم رو بستم چون دكتر گفت آرتروز گردنه اگه بهتر نشدم بايد برم فيزيوتراپي
مامان یاسمن و محمد پارسا
19 آبان 92 14:24
عزیز دلم نذر کن من برات نذر می کنم نذر روضه علی اصغر ایشالاه که بهتر میشی

ماماني
پاسخ

قربون مهربونيات برم خواهر عزيزم
مامان لي لي
19 آبان 92 22:14
یادت زیباست...
ببین اگر خودت بودی چه غوغایی میشد
مامان لي لي
19 آبان 92 22:15
عزيزم انشالله بلا دور باشه الان بهتري خداروشكر؟ گلشيدم و ببوس
ماماني
پاسخ
مثل هیچکس
20 آبان 92 11:35
عزیزم خدا بد نده دیم یه چند وقته ننیستی اومدم بهت سر بزنم دیدم متاسفانه مریضی. ایشالا خدا زودتر شفات بده منم وقتی حالم بد میشه به این فکر میکنم بعد از من کی از محمد مراقبت میکنه واین بیشتر روی مریضی تاثیر میزاره ایشالا زودتر خوب بشی ،برات سلامتیت دعا میکنم .
ماماني
پاسخ
ممنونم قربونت برم خدا پشت و پناهت باشه خواهر گلم
مامان آوا
22 آبان 92 16:40
واییییییییییییییییییییییییی خدانکنه عزیزم چی شده؟ چرا ارتروز؟ دختر مگه تو چندسالته ؟چرا حواست به خودت نیست؟ خیلی ناراحت شدم عزیزم انشالله که رفع بلا تو این روزهای عزیز طلب سلامت و خوشی وسعادت براتون دارم عزیزم مواظب خودت وبچه ت باش دختر نبینم دیگه از این بلاها سر خودت بیاری به خودت استراحت بده موفق باشی
ماماني
پاسخ
مریم (مامان ثنا جون )
22 آبان 92 19:12
سلام عزیزم خدا بد نده ..انشاالله که بهتر بشی مثل قبلا بتونی فرشته نازت را بغل بگیری
مامان سحر
25 آبان 92 11:41
سلام عزيزم. ناراحت شدم. خيلي مواظب خودت باش. استراحت كن. فيزيو تراپي خيلي خوبه، حتما برو انشاالله زود زود خوب ميشي
مامان لي لي
26 آبان 92 3:39
کاش باران میدانست گنجشک لباسی برای عوض کردن ندارد.....
مثل هیچکس
26 آبان 92 10:54
خاله جون بهتری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو رو خدا ما رو از حال خودت بیخبر نزار خیلی نگرانت هستیم .دلمون واستون تنگ شده
مامان امیرعلی گلی
27 آبان 92 17:10
عزیزم چقد ناراحت شدم ایشالله که به حق این روزا شفا بگیری
ماماني
پاسخ
فدات بشم عزیز دلم
مامان آنی
29 آبان 92 17:04
مامانی وقتی خوندم خیلی ناراحت شدم بیشتر مواظب خودت باش ایشاله که زودتر خوب بشی
مامانی درسا
1 آذر 92 2:10
انشاالله بزودی بهتر میشی متاسفانه ما خانوما اصلا" به فکر خودمون نیستم تا درد امانمونو ببره ....... یه وقتایی میشینم دردامو که میشمرم میبینم از تعدا اعضای بدنم بیشتره دختر گلی رو ببوس
ماماني
پاسخ
آره قربونت برمواقعاً گل گفتی