گلشید خانوم فندوق مامان و باباگلشید خانوم فندوق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

گلشيد و مامان

تولد قندك من

عزيز دردونه من دوم مهرماه تولدت بود    چهارساله كه با بودنت شيرين ترين لحظه ها رو براي زندگي من و بابايي رقم زدي روزاي خوبي كه هميشه خدارو بخاطرشون شكر ميكنم. تمام سعي ام رو ميكنم كه برات مادر خوبي باشم و روزهاي خوبي رو برات درست كنم.   ...
17 مهر 1395

به حق چيزهاي نديده

چند روز پيش با فندوق خانوم رفتيم فروشگاه ذهن زيبا براي خريدن چند تا كتاب كتاب انتخابي توسط دخملي اين بود   كتاب تصوير پردازي خيلي خوبي داشت و ميشد با انگشت چشمهاي خرچنگ رو حركت داد . شب خواستم اين كتاب رو براش بخونم دهنم از تعجب باز مونده بود   باورتون نميشه اشعار اين كتاب چقدر مضحك و بي ادبانه بود هزينه اين كتاب بيست هزارتومن بود كه به جرات ميتونم حتي هزارتومن هم ارزش ادبي نداشت من و همسري شك شده بوديم كه اين كتاب چطوري اجازه چاپ پيدا كرده آخه كدوم شاعري اين قدر ميتونه بي ادب باشه. كتاب بعدي اين بود يه جاييش نوشته بود كاش يه خري پيدا شه بپره تو شيكمم يا بيت بعديش اين بود كه تو قور قوري يا گاوي  ت...
3 شهريور 1395

تولد من

25 مرداد ماه تولدم بود و من 35 ساله شدم   فكر كنم پير شدم    البته تولد به اسم من بود ولي به كام گلشيد خانوم . همسري بدجنس اينقدر شمع گذاشته بود روي اين رولت بدبخت كلي هم به خاطر تعدادش با خواهرش به من خنديدن    ...
28 مرداد 1395
1